علی اصغر

خوشبو ترین گل گلاب کربلا منم

شیوا ترین نوای نی نینوا منم

با خون نوشته روی گلویم کلیم عشق

باب الحوائج حرم مصطفی منم

با تیر عشق هستی خود را فروختم

بازار عشق را به تبسم بها منم

خون گلوی من به همه دردها دواست

درمان دردهای دل بی دوا منم

با دست کوچکم گره ها باز می شود

مردم علی اصغر مشکل گشا منم

نامم علی اصغر و در کشتی حسین

هم بادبان و لنگر و هم ناخدا منم

ای حرمله به بیش? ما بیهوده میا

چون شیر کوچک حرم لا فتی منم

آوازه شجاعت من تا به عرش رفت

خیبر گشای دیگر خیبر گشا منم

این دست های کوچک من دست حیدری است

شش ماهه ای که کشته شد بی صدا منم